بررسی فقدان استقرار نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه به عنوان معضلی در سازمان های پروژه محور (به همراه مطالعه موردی در سه استان کشور)

بررسی فقدان استقرار نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه بعنوان معضلی در سازمان های پروژه محور به همراه مطالعه موردی در سه استان کشور

بررسی فقدان استقرار نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه به عنوان معضلی در سازمان های پروژه محور (به همراه مطالعه موردی در سه استان کشور)

سال های متمادی است که از پیدایش سیستم های نوین و منظم برنامه ریزی و کنترل پروژه می گذرد و کار توسعه این روش ها و سیستم ها و تکمیل بسته های نرم افزاری (software packages) برنامه ریزی و کنترل پروژه، همچنان ادامه دارد. در جریان تدوین و تکمیل این سیستم، روش های گوناگونی برای برنامه ریزی و نمایش فعالیت ها ابداع شده است. روش نمودار میله ای( bar chart) و روش های تحلیل شبکه (Network Analysis Methods) که در گفتگوهای روزمره از آنها با عنوان روش سی.پی.ام (CPM) یا روش مسیر بحرانی یاد می شود، از مهم ترین این روش هاست. امروزه اهمیت و لزوم استفاده از نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه، در بسیاری از سازمان ها کاملا آشکار شده است. مدیریت ثمربخش و کارآمد پروژه های غیر کوچك، بدون بهره گیری از کامپیوتر و بسته های نرم افزاری برنامه ریزی و کنترل پروژه، کاری تقریباً غیر ممکن است. به دنبال ضرورت این موضوع، این تحقیق، در صدد این است که اهمیت و لزوم استقرار نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه در سازمان های پروژه محور را شرح دهد و به دنبال آن با بررسی نمونه های مطالعه موردی در سه استان مهم کشور، فقدان و عدم استفاده کارا از سیستم برنامه ریزی و کنترل پروژه را به منصه ظهور رساند و به محققین آینده توصیه نماید که در پی بهبود این نظام در جهت مدیریت بهتر پروژه ها گام بردارند تا بتوانند این نواقص را پوشش دهند.

نتایج بخش اول پژوهش نشان می دهد که متأسفانه در بین اکثر پروژه های مهم و مورد مطالعه، نمونه ای که در آن از نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه، درست و بهینه استفاده شده باشد وجود ندارد. دلایل عدم استقبال مجموعه عوامل ذیربط در پروژه ها به شرح ذیل می باشد:

1- عدم تأکید و اجبار سازمان های متولی پروژه های عمرانی و غیرعمرانی (سازمان برنامه و بودجه کشور، سازمان نظام مهندسی،
شهرداری ها، نظام فنی و اجرایی کشور، ادارات و وزارتخانه های ذیربط) کشور به دستگاه های اجرایی جهت استفاده از نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه درست و بهینه.

2- فقدان دانش و کمبود شدید نیروی متخصص مربوطه در پروژه های کشور

کلمات کلیدی: نظام جامع پروژه ریزی و کنترل پروژه، برنامه ریزی و کنترل، سازمان های پروژه محور.

مقدمه

یکی از گام های مؤثر سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور که در راه تقویت نهادهای مرتبط با برنامه ریزی، اجرا و کنترل طرح های عمرانی برداشته شد، تجدید نظر در نظام فنی و اجرایی طرح های عمرانی کشور است. در نظام جدید فنی و اجرایی که در 1381/4/4 پس از تصویب هیأت وزیران برای اجرا ابلاغ گردید، توجه خاصی به روشن شدن نقش، مأموریت، شرح وظایف و خدمات نهادها و واحدهایی که وظیفه مدیریت تهیه طرح، مدیریت اجرا، کنترل های مهندسی، برنامه ریزی و کنترل پروژه و نظارت را بر عهده می گیرند، شده است. نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه که در چارچوب نظام فنی و اجرایی جدید تدوین شده، ابزاری است که با تهیه و تولید اطلاعات و گزارش های مناسب در مراحل مختلف، تهیه و اجرای طرح ها و پروژه ها، سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور را در ایفای نقش مدیریت کلان طرح ها و پروژه های عمرانی و سایر عوامل دست اندرکار تهیه و اجرای طرح ها و پروژه ها را، در انجام تکالیف و مأموریت های خود یاری می دهد.

پیاده شدن نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه در پروژه های در دست اجرا، مسلماً مدیران را در سازماندهی طرح های عمرانی، منطقی کردن مدیت اجرا، بهینه کردن هزینه طرح ها و به بهره برداری رساندن پروژه های ناتمام کمك خواهد کرد. تسلط بر چگونگی تهیه و اجرای طرح که با بهره گیری از گام های مختلف برنامه ریزی و کنترل پروژه، شامل شناخت پروژه، برنامه ریزی های راهبردی و عملیاتی و کنترل پروژه، حاصل می شود، عوامل دست اندرکار طرح ها را در شرایط محدودیت منابع نیز به استفاده بهینه از اعتبارات قادر می سازد. با توجه به افزایش روز افزون پروژه های عمرانی و توجه به این نکته که هزینه این پروژه ها از درآمد و بودجه عمومی کشور تأمین می گردد، با هدف حفظ منابع و ذخایر کشور و کاهش هزینه ها و سودآوری زودتر و سریع تر، نیاز به مدیریت قوی و کارآمد در پروژه های ساخت به شدت احساس می شود. در این بین افراد و ارگان های دولتی متعددی سعی در پیاده سازی الگوهای استانداردی در جهت بهبود مدیریت و یا به نوعی استاندارد پروژه سازی دارند، از این بین مجموعه نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه یك اقدام منحصر به فرد در سالیان اخیر به شمار می رود که پیاده سازی و موفقیت آن به نوعی می تواند کمك بسیاری در کاهش بار مالی تحمیلی به پروژه ها، کاهش زمان انجام پروژه ها و حتی افزایش کیفیت باشد.

نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه، روشی است از فرآیندها و دستورالعل ها که مسئولیت ها، وظایف کلی و شرح خدمات عوامل دست اندرکار پروژه را برای انجام فعالیت هایی به شرح زیر تعریف و تبیین می کند:

 شناخت اهداف، محیط و دامنه کار پروژه
 برنامه پروژه ریزی پایه و راهبردی
 برنامه ریزی کلان، تفصیلی و عملیاتی پروژه
 کنترل کلان، تفصیلی و عملیاتی پروژه

ادبیات و پیشینه پژوهش

جلال الدین زارع اشکذری و حمیدرضا عظیمی در پژوهشی تحت عنوان “بررسی امکان پذیری استقرار استانداردهای مدیریت پروژه در سازمان های پروژه محور ایران از منظر نظام فرهنگ سازمان”، ارائه شده در ششمین کنفرانس بین المللی مدیریت پروژه در تهران، بیان داشته اند که سازمان ها ترکیبی از سیستم های اجتماعی و فنی هستند. این سازمان ها دارای یك وجه فنی بوده که به موجب آن محصول خود را تولید کننده و از طرفی دربردارنده زیرسیستم های اجتماعی هستند که موجب هماهنگی بین کارکنان سازمان برای تولید آن محصول می شوند.

به این تعبیر سازمان هایی موفق هستند که بتوانند بین ظرفیت ها و ارکان اجتماعی خود و الزامات متدولوژی های سازمان، سازگاری ایجاد نمایند. در سازمان های پروژه محور نیز تقابل استانداردها و متدولوژی های آن با ارزش ها و فرهنگ سازمانی، مقوله قابل تاملی است که بسیاری از صاحب نظران و محققین، شکست یا پیروزی پروژه ها را در این تقابل جستجو می کنند لذا ایشان در پژوهش خود سعی داشتند که نقش و تاثیر فرهنگ سازمانی را به عنوان یك متغیر مستقل سازمانی در آسیب شناسی استقرار نظام و استانداردهای بین المللی مدیریت پروژه مورد توجه قرار گیرد.

همچنین آقای الیاس زاده مقدم در پژوهشی تحت عنوان “بررسی و امکان سنجی جایگزینی الگوی برنامه ریزی ساختاری- راهبردی با الگوی برنامه ریزی جامع شهری در ایران: مطالعه ای تطبیقی-مقایسه ای” در سال 1381 در مجله شماره 6 آرمان شهر، بیان داشته است که هدف اصلی از پژوهش فوق الذکر، امکان سنجی جایگزینی طرح های ساختاری-راهبردی با طرح های جامع شهری با رویکردی تطبیقی است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی است و تحقیق با استفاده از مطالعات اسنادی، مرور متون جهانی و یافته های حاصل از بررسی نتایج عینی و کالبدی-فضایی طرح های الگوی برنامه ریزی جامع با توجه به نقص های اساسی که هم در مبانی جامع شهری انجام شده است. نتایج نشان می دهند که اولا رویکرد نظری و هم در عرصه عمل توسعه شهری دارد فاقد کارآیی و کفایت لازم برای هدایت تحولات توسعه شهری است و دوما راهبردی بر اساس انعطاف پذیری، مبانی مشارکتی و آینده نگری، توان و ظرفیت الزام برای برنامه ریزی مطلوب و بهینه توسعه شهری در کشور را داراست.

تعریف نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه

نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه، مجموعه ای است از فرآیندها، روش ها و دستورالعمل ها که مسئولیت ها، وظایف کلی و شرح خدمات عوامل دست اندرکار پروژه را برای انجام فعالیت هایی به شرح زیر تعریف و تبیین می کند:

 شناخت اهداف، محیط و دامنه کار پروژه
 برنامه ریزی پایه و راهبردی پروژه
 برنامه ریزی کلان، تفصیلی و عملیاتی پروژه
 کنترل کلان، تفصیلی و عملیاتی پروژه

َنقش نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه

نتایج اصلی اجرای نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه عبارتند از:

1. ایجاد بستری یکپارچه و مناسب برای یکسان سازی اطلاعات و وحدت رویه در برنامه ریزی و کنترل پروژه میان عوامل دست اندرکار.

2. تهیه و تولید اطلاعات و گزارش های لازم، بهنگام، کافی، دقیق و معتبر از چگونگی پیشرفت پروژه در مراحل مختلف تهیه و اجرای آن، برای اتخاذ تصمیم های مناسب و برای دستیابی به هدف های پروژه در چارچوب برنامه زمانی، بودجه و مشخصات فنی تعیین شده.

3. میزان توفیق در تحقق اهداف زمانی و پیشرفت طرح و پروژه با توجه به منابع اجرایی در اختیار و بودجه تأمین، تخصیص و هزینه شده مورد ارزیابی و سنجش قرار می گیرد و با مقادیر پیش بینی شده، مقایسه، انحراف آن معین گردیده، علل انحرافات شناسایی می شود و پیشنهادهای لازم برای رفع موانع و دستیابی به اهداف ارائه می گردد.

 هدف نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه

در مراحل مختلف تهیه و اجرای پروژه عوامل دست اندرکار در زمینه ها و فعالیت های مختلفی دخالت دارند و ایفای وظیفه می کنند. هدف نهایی از تمام کوشش ها، اقدامات و ابتکارات عوامل دست اندرکار، تحقق هرچه کامل تر اهداف و برنامه ها و دستیابی به انتظارات و نتایج تعیین شده، در چهارچوب برنامه زمانی معین، با صرف کمترین هزینه و استفاده بهینه از منابع است. نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه با همین نگرش و برای دستیابی به اهداف زیر طراحی شده است:

1. زمینه امکان و شرایط لازم برای شناخت اهداف، انتظارات، محیط و ابعاد کار پروژه برای مجموعه عوامل دست اندرکار پروژه، به درستی فراهم شود.

2. هر یك از عوامل دست اندرکار، بر اساس نقش و مأموریت خود، راهبردها و سیاست های کلان در مورد روش ها، سازمان و تشکیلات، اطلاعات و سیستم ها و ساختارهای مناسب و مقتضی برای دستیابی به هدف های پروژه را تدوین نمایند.

3. فعالیت های لازم برای مشخص کردن چگونگی اجرای پروژه ها و دستیابی به هدف های آنها، بر اساس راهبردها و سیاست های تدوین شده، در چارچوب برنامه زمانی و بودجه تصویب شده، مشخص گردد و مجموعه منابع اجرایی و امکانات و عوامل دست اندرکار، در جهت تحقق اهداف مشخص، هدایت و مدیریت شود و تصمیمات اتخاذ شده و اقدامات انجام شده به طور مستمر پیگیری و مستند گردد.

4. میزان توفیق در تحقق اهداف زمانی و پیشرفت پروژه، با توجه به منابع اجرایی در اختیار و بودجه تأمین و هزینه شده، مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد و با مقادیر پیشبینی شده مقایسه و انحرافات آن معین گردد. علل انحراف شناسایی و تحلیل شده و پیشنهادها و اصلاحات لازم، برای رفع موانع دستیابی به اهداف ارائه شود.

اصول کلی نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه

1. تعهدات هر یك از عوامل دست اندرکار به نحو مشخص و قابل سنجش مستند شود.

2. جریان گردش اطلاعات در مراحل مختلف، بین عوامل دست اندرکار بهه منظور برنامه ریزی، کنترل زمان، پیشرفت منابع اجرایی و بودجه تعیین و برقرار گردد.

3. شرح وظایف و خدمات هر یك از عوامل دست اندرکار برای انجام برنامه ریزی و کنترل پروژه، تعیین شود.

4. ساختار مراحل و فعالیت های نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه مستقل از نوع، اندازه و ماهیت طرح ها و پروژه های عمرانی و نقش هر یك از عوامل دست اندرکار تهیه و اجرای طرح و پروژه می باشد. در نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه هر یك از عوامل، ضمن حفظ استقلال عملکرد خود، با نظام های عوامل فرادست و فرودست مرتبط هستند و همه از یك زبان مشترك تبعیت می کنند.

اهداف پژوهش

هدف اصلی این تحقیق بررسی میزان تأثیرگذاری نظام جامع مدیریت و کنترل پروژه بر سازمان های پروژه محور و ارائه راهکارهایی برای اجرای هر چه بهتر نظام در بین عوامل دست اندرکار و رسیدن به اهداف از پیش تعیین است.

سؤالات پژوهش

آیا نظام جامع برنامه ریزی وکنترل پروژه در رسیدن به اهدافش موفق بوده است؟
برای پیاده سازی بهتر این نظام چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
آیا عوامل دست اندرکار پروژه های عمرانی به یك سیستم جامع در زمینه مدیریت پروژه احساس نیاز می کنند؟
سیستم برنامه ریزی وکنترل پروژه ای که جوابگوی نیازهای کشور و ضعف زیرساختی آن باشد باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ و آیا نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه جوابگوی آن نیازها هست؟

روش تحقیق

در این تحقیق از روش مطالعات کتابخانه ای برای بررسی مقالات و کتب مرتبط با موضوع برنامه ریزی و کنترل پروژه؛ و بررسی مستندات موجود بهره گرفته شده است. همینطور از روش میدانی و مصاحبه مستقیم با عوامل دست اندرکار پروژه های ساخت به صورت باز و بسته و توزیع پرسشنامه ها محتمل بر سؤالات کیفی جهت بررسی های آماری استفاده گردیده است.

تحلیل یافته های پژوهش

در این قسمت تحقیق به مطالعه چند دستگاه اجرایی در استان های الف و ب پرداخته شده است.
 اداره کل مسکن و شهرسازی
 اداره نوسازی مدارس استان
 معاونت برنامه و بودجه استان ها

پس از آن به انتخاب تعدادی از پیمانکاران رتبه 1و 2 از هرکدام از دستگاه های اجرایی فوق الذکر در طرح ها و پروژه ها از سال 79 به بعد که این دستورالعمل تصویب گردید مورد بررسی قرار گرفتند.

دستگاه های اجرایی فوق الذکر 3 ارگان از معدود ارگان هایی بودند که در داخل سازمان شان بخش برنامه ریزی و کنترل پروژه موجود بود.

در هر دو استان الف و ب، افراد و پرسنل شاغل در این بخش ها دارای تخصص و تحصیلات غیر مرتبط با مباحث مدیریت و کنترل پروژه بودند.

طبق بررسی های به عمل آمده در هنگام عقد قرارداد اکثریت پروژه ها از پیمانکار خواسته می شود که یك برنامه زمان بندی اولیه برای کار ارائه نماید، که در پایان هر سال پیشرفت فیزیکی و پیشرفت برنامه زمان بندی اولیه به دستگاه اجرایی و از سوی آنها به معاونت برنامه و بودجه ارسال می گردید. که بالغ بر %90 در پروژه هایی که زمین و بودجه اختصاصی به موقع در پروژه شارژ می شد، پروژه ها پیشرفت فیزیکی منطبق بر برنامه داشتند. در غیر این صورت پروژه ها دچار تأخیرهای قابل توجه بودند.

با مصاحبه ها و پرسشنامه های پخش شده در بین پیمانکاران مطرح شده، هیچکدام آشنایی با نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه نداشتند. صرفاً حدود %40 از آنها از خدمات برنامه ریزی و کنترل پروژه به صورت یك کارشناس مهندسی صنایع در پروژه های استانی استفاده می نمودند، ولی از آنجائی که دستگاه اجرایی هیچگونه اجباری مبنی بر استفاده مستمر از خدمات برنامه ریزی و کنترل پروژه نداشت، لذا آنها نیز خود را ملزم به انجام این خدمات نمی دانستند.

با توجه به بررسی ها و تعمیم آنها (در همان موقعیت جغرافیایی) می توان به جرأت گفت به جزء تعداد معدودی از پروژه های استانی که حالت استراتژیك داشته اند مانند افتتاح پل ها، کارخانه ها، سدها و از این قبیل که توسط سیاست مداران خاص در زمان های از پیش تعیین شده باید افتتاح شوند و به ناچار به طور جدی از خدمات برنامه ریزی و کنترل پروژه در طراحی، اجرا و کنترل آنها استفاده می شود، در اکثریت قریب به اتفاق بقیه پروژه ها از خدمات برنامه ریزی و کنترل پروژه استفاده اندکی شده ولی به طور کل نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه در بین دستگاه های اجرایی و پیمانکاران مسأله ای شناخته شده نمی باشد.

به ناچار جهت پیگیری بیشتر این مورد در کشور، دامنه مطالعه را به استان ج افزایش دادیم و در بین عوامل دست اندرکار پروژه های عمرانی شهر ج  اجرایی زیر بررسی شدند:

 معاونت نظارت و برنامه ریزی
 وزارت مسکن وشهرسازی
 اداره کل نوسازی مدارس
 سازمان آب و نیرو

سپس از بین پیمانکاران، حدود 15 فرد از پیمانکاران رتبه 1و2 در شاخه های مختلف آب، راه، تأسیسات و همینطور 10 دفتر مشاوره و مدیریت طرح را انتخاب نموده و با پخش پرسشنامه ها و مصاحبه های انجام شده به نتایجی دست یافته شد.

بحث و نتیجه گیری

با توجه به مسائل مطرح شده در هدف های نظام برنامه ریزی و کنترل پروژه و بررسی پرسشنامه ها و تحلیل مصاحبه های انجام شده با خبرگان فن مشخص گردیدکه متأسفانه نظام جامع برنامه ریزی و کنترل پروژه در رسیدن به اهداف خود موفق نبوده که در این زمینه عوامل مختلفی دخیل بوده اند.

با توجه به دامنه تحقیق از لحاظ محدودیت استان های مورد بررسی و همینطور دستگاه های اجرایی و سایر عوامل دست اندرکار، واضح است که به طور قطع نمی توان نتایج بررسی ها را به کل کشور تعمیم داد. ولی می توان انتظار داشت که با بالا رفتن وسعت تحقیق از لحاظ موقعیت جغرافیایی و بررسی بیشتر سایر عوامل دست اندر کار به نتایج بسیار مشابهی دست پیدا کرد. در ادامه به برخی از مشکلات منتج از مصاحبه و پرسشنامه ها اشاره می گردد.

1. تفاوت نگرش به امر برنامه ریزی و سیاست های اجرای پروژه ها، طرح ها و برنامه ها در بین رؤسای قوه مجریه بسیار به چشم می خورد که گاهی این تفاوت ها آنقدر اساسی و عمده می باشند که خود باعث ضرر و و زیان های هنگفت به بودجه کشور می گردند. به عنوان مثال در دوره آقای خاتمی، سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی کشور با هم ادغام شده و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور را تشکیل می دهند و این ارگان تبدیل به مرجع برنامه ریزی پروژه های عمرانی و بودجه بندی کشور می گردد ولی با کمال تعجب در دوره ریاست جمهوری بعدی دیده می شود که این ارگان منحل شده و با تغییر نام آن به معاونت نظارت و راهبردی ریاست جمهوری، دامنه فعالیت آن تحت نظارت استانداری ها خلاصه می گردد.

2. این مجموعه با هدف اجرا شدن در پروژه های عمرانی کشور تدوین گردیده، که پس از اجرا شدن آن به نحوی که هنوز بسترهای آن در آن زمان آماده نگردیده بود می بایست به نوعی گزارش های لازم از آن به سازمان مدیریت و برنامه ریزی ارسال گردد و پس از دوره های زمانی معینی اقدام به گرفتن بازخور از نظام گردد و نتایج بدست آمده در زمینه بهبود این سیستم اجرا شود. ولی هیچکدام از این امور محقق نگردید، و این امر دلیل دیگری بر به فراموشی سپرده شدن این نظام گردید.

3. بسیاری از زیرساخت های در نظر گرفته شده در PMBOK کتاب پیکره دانش مدیریت پروژه در کشور وجود ندارد. مشکلات اساسی که در حین اجرای پروژه ها با آنها مواجه هستند در این استانداردها زیاد مورد توجه قرار نمی گیرند. به نظر می رسد با بها دادن به بومی کردن این استانداردها می توان پروژه ها را بر اساس موقعیت جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی موجود، برنامه ریزی، اجرا، نظارت و کنترل گردند.

4. سازمان های اندکی در کشور حیطه های مختلف مباحث مدیریت پروژه در دستور کار قرار داده است. یکی از وظایف سازمان برنامه و بودجه کشور طبق نظام فنی و اجرایی دوم و سوم اولویت دادن به مسائل مدیریت پروژه بوده ولی طبق بررسیهای صورت گرفته شده توسط نگارنده حداقل از سال 1384 به بعد هیچ گونه کتاب، نشریه، دستورالعملی منطبق با یکی از مباحث مدیریت پروژه در این سازمان چاپ یا تجدید چاپ نگردیده، چه بسا مدیریت جدید نظام فنی و اجرایی کشور این طور اعلام کرده که زین پس این سازمان فقط به چاپ کتب فنی اقدام می نماید. مشاهده می شود که سازمانی که باید متولی امور برنامه ریزی، کنترل و مدیریت پروژه در کشور باشد این مسأله مهم و اساسی را امری غیر فنی قلمداد می کند. سایر عوامل دست اندرکار مانند پیمانکاران، مشاوران و سازندگان با توجه به مسائل گوناگون مانند کمبود دانش فنی در این زمینه، عدم اجبار به انجام خدمات ذکر شده، هزینه های تحمیل شده توسط این خدمات به عوامل یاد شده و متعاقباً کاهش سود مستقیم آنها تمایل چندانی به انجام خدمات فوق در دستگاه خود ندارند و نهاد برنامه ریزی و کنترل پروژه تنها در رتبه های بالای این سازمان ها وجود دارد که تماماً از سیستم های طراحی شده توسط پرسنل همان سازمان استفاده می نمایند.

5. در دستگاه های اجرایی که دارای بخش برنامه ریزی و کنترل پروژه هستند، نگارنده شاهد افراد شاغل غیر متخصص و فاقد مدرك مرتبط و ناآشنا با این امور مانند کارشناس آمار، کارشناس کامپیوتر، ریاضیات بوده و به ندرت موفق به یافتن فردی با مدرك فنی مرتبط مانند مهندسی صنایع، عمران، مدیریت، MBA و متخصصانی از این قبیل گردیده که این امر خود دلیل دیگری بر پایین بودن سطح خدمات فوق در پروژه ها و به تبع آن کاهش کیفیت عملکرد پیمانکاران و مشاوران در این زمینه خواهد شد.

6. افراد متخصص در زمینه عمران، معماری، تأسیسات و از این قبیل طبق آزمون های نظام مهندسی وزارت مسکن و شهرسازی، صلاحیت و پروانه اشتغال به کار مهندسی دریافت می نمایند؛ ولی برای افراد متخصص در زمینه های مدیریت پروژه هیچگونه آزمون رسمی در کشور جهت دریافت پروانه و صلاحیت اجرای کار، تأسیس دفاتر فنی خدمات مدیریت، برنامه ریزی و کنترل پروژه وجود ندارد، و این خود نقطه ضعف بسیار بزرگی در ارائه موفق خدمات ذکر شده در کشور می باشد. به جهت رسیدن به رسالت موضوع پژوهش و عدم وجود مشکلات اشاره شده، می بایست موارد زیر از سوی سازمان ها و موسسات و متولیان امر رعایت گردد. بدین سان پیشنهاداتی ارائه می گردد که عبارتند از:

الف. پیشنهاد می شود معاونت نظارت و راهبردی ریاست جمهوری رسالت خود را در این زمینه با چاپ کتب و نشریات گوناگون، ارائه دستورالعمل ها، برگزاری دوره ها و کارگاه های آموزشی، برگزاری امتحانات جامع جهت دریافت پروانه اشتغال به کار خدمات مدیریت پروژه با رتبه بندی های مختلف، دستورالعمل های لازم و به روز شده جهت ایجاد دفاتر حقیقی و حقوقی مدیریت طرح، برنامه ریزی و کنترل پروژه و خدماتی از این قبیل، به انجام برساند تا به میزان زیادی از حجم مشکلات مدیریت پروژه در کشور کاسته گردد. طبق بررسی های بعمل آمده در مصاحبه ها کمبود یك راهنمای عملی برای طراحی ساختار شکست کار بر مبنای پروژه های عمرانی داخل کشور در حوزه های مختلف ساخت و ساز که بتواند با دقت روش های متنوع را در سطوح فعالیت پروژه های مختلف به صورت تیپ در چند لایه شکسته و برای افراد تازه کار به عنوان الگویی در برنامه ریزی قرار گیرد، بسیار به چشم می خورد.

ب. در بخش زمان بندی، توالی فعالیت های مرتبط در پروژه های مختلف نیز، نیاز به استانداردسازی و به عبارت بهتر بومی سازی استانداردها برای برنامه ریزان تازه کار نیاز است تا بتوان بهتر پروژه ها را برنامه ریزی کرده، با برنامه ریزی های دقیق تر، مسلماً برآوردها دقیق تر و پیگیری و کنترل با حقیقت نزدیکی بیشتری خواهند داشت.

ج. استفاده از سیستم مدیریت پروژه سازمانی EPM یك راهکار بسیار اساسی و آسان جهت مدیریت ساختاریافته پروژه ها در سازمان های بسیار گسترده که نیاز به گزارش های متنوع و بسیار به روز برای افراد مختلف با درجه های سازمانی مختلف، دارند می باشد. با پیاده سازی این پیکره در کشور به سادگی می توان به عنوان مثال معاونت نظارت و راهبردی را به عنوان مدیریت سطح کلان و به ترتیب زیر آن سازمان های اجرایی، پیمانکاران، مشاوران، مدیریت طرح، کارمندان و … را به عنوان سطوح دسترسی مختلف در انواع پروژه های موجود در اقصی نقاط کشور، نقش بندی نمود و هر فرد در هر لحظه قادر به دیدن وظایف خود، گزارش های ارسالی و دریافتی لازم باشد.

د. شرکت مایکروسافت و پریماورا دو شرکت عمده هستند که در حال حاضر به صورت گسترده در دنیا دست به چنین اقدامی زده اند و بسیار مؤثر واقع شده اند. استفاده از راهکار EPM شرکت مایکروسافت با مجموعه ,Server Project Office Share Point ,Project Professional،  Project Web access  آن یك مجموعه کاملا کاربردی با محیط کاری آسان و آشنا برای کاربران فراهم آورده، که در حال حاضر شرکت سامیکس طی اقدامی موفق، دست به بومی سازی این مجموعه زده و به طور حرفه ای این سیستم ها را در کشور پیاده می نماید.

نویسنده: امیر معتدل رو

منبع: مجله نخبگان علوم و مهندسی (Journal of Science and Engineering Elites)، جلد -5 شماره -6 سال 9

دسته بندی ها